نشستن آنی مانی
عزیز دلم الان چند روزه که وقتی مینشونیمت، بدون تکیه گاه چند لحظه تعادلت رو حفظ می کنی و نمیدونی چقدر بامزه میشی، تند تند دستاتو بلند میکنی و میزنی روی پاهات که نیفتی، بعدم یهو از یه طرف قل میخوری و میفتی اینجا از حموم اومدی و حسابی پوشوندمت و برای چند لحظه نشستی (البته بابا پشت سرت مواظب بود که اگه افتادی بگیردت و آخرشم افتادی) با این کلاهه مثل پسرخاله شدی ...
نویسنده :
سپیده
2:45