آغاز سال 1391
برای دومین بار عید شد! عیدی که تو پیش ما هستی. هم بانمک هم شیرین
عید صبح زود بود، نگران بودم که خواب باشی و موقع سال تحویل سر سفره هفت سین نباشی. اما خوشبختانه صبح زود پاشدی. سرحال و خوش اخلاق.
کنار هم وارد سال نو شدیم ویکی دو ساعت بعد آروم و راحت خوابیدی. بعدم پاشدی و رفتیم عید دیدنی.
اولین روز که خیلی خوب بود.
جالبه که پول خیلی دوست داری بهش میگی ابی. تا بابا از بیرون میاد میری طرف جیبش و میگی: ابی ابی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی